که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .
هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .
و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .
هنر نبودن دیگری
نظرات شما عزیزان:
وااااااااااااااااااااااای عااااااااااااااااااااالی بود خیلی خوشگل بود بابا
آرام شده ام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگ هایش را
باد برده باشد!
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگ هایش را
باد برده باشد!
دوست خوبم سلام
دوست دارید درآمد عالی داشته باشید؟؟؟
با عضویت در سیستم پارس پا می تونید از تک تک بازدید کننده های وبلاگتون درآمد داشته باشید.
به محض گذاشتن کد سیستم پارس پا در وبلاگتان می توانید کسب درآمدتان را شروع کنید .
برای اطلاعات بیشتر روی لینک وبسایت کلیک کنید
دوست دارید درآمد عالی داشته باشید؟؟؟
با عضویت در سیستم پارس پا می تونید از تک تک بازدید کننده های وبلاگتون درآمد داشته باشید.
به محض گذاشتن کد سیستم پارس پا در وبلاگتان می توانید کسب درآمدتان را شروع کنید .
برای اطلاعات بیشتر روی لینک وبسایت کلیک کنید